داستان کوتاه راه کار شیطان

داستان کوتاه راه کار شیطان

سه کارورز شیطان در دوزخ قرار بود که به همراه استاد خود جهت کارورزی و کسب تجربه عملی به روی زمین بیایند. استاد دوره کارآموزی از آنها سوال میکند که برای فریب و اغفال مردم از چه فنونی استفاده خواهند کرد؟

شیطان اولی میگوید: من فکر میکنم از شیوه کلاسیکی بهره خواهم جست، به این معنی که به مردم خواهم گفت: خدایی در کار نیست، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید…

شیطان دومی گفت: من فکر می کنم که به مردم خواهم گفت که جهنمی در کار نیست، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید…
 

 
شیطان سومی گفت: من فکر میکنم از شیوه عوامانه تری استفاده خواهم کرد. من به مردم خواهم گفت: جای عجله و شتاب نیست، فرصت برای توبه و آنچه مایلید به دست آورید بسیار است، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید…

نکته :
سوال مهم : شما اخیراً به کدامین شیطان گوش سپرده اید ؟ انجام چه کاری را در زندگی به تعویق انداخته اید ؟ قدر فرصت های امروزتان را بدانید و به یاد داشته باشید امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودید .

نجات بشر زمانی که مرگ نزدیک است و همه فرصت ها رو به پایان است کاری بس دشوار می باشد ، درست مانند زمانی که خانه آتش گرفته و صاحبش برای خاموش کردن آن تازه شروع به کندن چاه آب می کند .

“سوامی موکتاناندا”

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.